ز باد نکهت دو تات می جوئیم


ز باده ذوق لب جان فزات می جوئیم

نسیم گلشن فردوس و آب چشمهٔ خضر


بخاک پات که از خاک پات می جوئیم

به جست و جوی تو عمری که نگذرد با دست


گمان مبر که ز باد هوات می جوئیم

جفا مجوی و میازار بیش ازین ما را


بدین صفت که بزاری وفات می جوئیم

اگر تو پیل برانی و اسب در تازی


چگونه رخ ننهیمت چو مات می جوئیم

خطا بود که نجوئی مراد خاطر ما


چرا که ما نه ز راه خطات می جوئیم

علاج درد مرا گفتمش خطی بنویس


جواب داد که خواجو دوات می جوئیم